اسم دختر مذهبی نام پسر قرآنی دانلود

مطالب علمی قرآنی، اسامی، نامهای پسر و دختر مذهبی، خبرهای جذاب + عکس های دیدنی مذهبی

اسم دختر مذهبی نام پسر قرآنی دانلود | هفته چهارم مهر ۱۴۰۱

علیرضا
اسم دختر مذهبی نام پسر قرآنی دانلود مطالب علمی قرآنی، اسامی، نامهای پسر و دختر مذهبی، خبرهای جذاب + عکس های دیدنی مذهبی

دایرة المعارف اسامی مذهبی و قرآنی

اسم پسر مذهبی که با حرف الف شروع میشه


اَباذر
معنی: ابوذر؛ نام یکی از صحابه پیامبر (ص)
ریشه: عربی

اَحد
معنی: یگانه، یکتا، بیمانند؛ از نام‌های خداوند؛ یکی
ریشه: عربی

اَحیا
معنی: زندگان، زندگی، زندگی از نو، خاندان‌ها، قبیله‌ها،نامی برای شبهای نوزدهم، بیست و یکم، و بیست وسوم ماه رمضان
ریشه: عربی

اَسد
معنی: شیر، شیر درنده؛ کنایه از شجاعت و بیباکی
ریشه: عربی

اَنصار
معنی: یاری دهندگان، یاران؛ یاران پیامبر اسلام (ص).
ریشه: عربی

اُسامه
معنی: اَعلام نام چند تن از صحابیان پیامبر اسلام(ص) از جمله اسامه ابن زید، به تعبیری این واژه به معنی شیر بیشه، اسد (به مجاز) دلیر و شجاع می باشد.
ریشه: عربی

اِبراهیم
معنی: پدر عالی، یکی از پیامبران اولوالعزم و نام فرزند حضرت محمد (ص) که در کودکی وفات یافت.
ریشه: عبری

اِحسان
معنی: خوبی، نیکی، نیکویی؛ (به مجاز) بخشش، انعام، نیکویی کردن؛ (در تصوف) نیکی کردن در مقابل بدی دیگران.
ریشه: عربی

اِحسان‌الله
معنی: بخشش خدا، آن که خداوند به او نیکوئی مرحمت کرده است.
ریشه: عربی

اِخلاص
معنی: دوستی خالص داشتن، خلوص نیت داشتن، عقیده داشتن، عقیده پاک داشتن، ارادت صادق داشتن، رها کردن، نجات دادن.
ریشه: عربی

اِدریس
معنی: نام یکی از پیامبران که در قرآن کریم نیز دو بار ذکرش آمده است.
ریشه: عربی

اِرمیا
معنی: بزرگ داشته شده، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل، همچنین لقب حضرت خضر نبی و لقب حضرت علی (ع)
ریشه: عبری

اِسحاق
معنی: نام پسر حضرت ابراهیم(ع) از ساره از زمره پیامبران بنی اسرائیل.
ریشه: عبری

اِسرافیل
معنی: درخشیدن مانند آتش؛ به باور مسلمانان و پیروان دیگر ادیان سامی، یکی از فرشتگان مقرب خداوند است که در روز قیامت با دمیدن در شیپور خود مردگان را زنده می‌کند.
ریشه: عبری

اِکرام
معنی: بزرگداشت، گرامی داشتن، احترام کردن، حرمت، احسان؛ از واژههای قرآنی.
ریشه: عربی

اِنتصار
معنی: یاری دادن، کمک کردن؛ یاری یافتن، نصرت یافتن، پیروزی یافتن، داد ستدن.
ریشه: عربی

ابوالحسن
معنی: پدر حسن؛ ابوالحسن علی ابن ابیطالب (ع)
ریشه: عربی

ابوالحسین
معنی: پدر حسین
ریشه: عربی

ابوالعباس
معنی: پدر عباس، کنیه شیر (حیوان درنده)
ریشه: عربی

ابوالعلا
معنی: پدر علا، کنیه پرستو
ریشه: عربی

ابوالفتح
معنی: پدرِ فتح؛ (اَعلام) ابوالفتح خان زند: شاه ایران
ریشه: عربی

ابوالفضل
معنی: پدر فضل؛ ابوالفضل عباس(ع) بن علی
ریشه: عربی

ابوالقاسم
معنی: پدر قاسم، کنیه‌ی حضرت رسول اکرم (ص)
ریشه: عربی

ابوتراب
معنی: پدرِ خاک؛ از کنیه‌های حضرت علی(ع)، امام اول شیعیان
ریشه: عربی

ابوذر
معنی: یکی از مشهورترین صحابه پیامبر اسلام (ص) که میگویند او پس از چهار کس ایمان آورده است و در زمان عثمان خلیفه به خاطر مخالفت با تجمل و ثروت اندوزی مسلمانان به روستای رَبَذه در بیرون شهر مدینه تبعید شد و در آنجا درگذشت.
ریشه: عربی

ابوطالب
معنی: پدرِ طالب؛ عمو، مرّبی و حامی پیامبر اسلام(ص) و پدر حضرت علی(ع).
ریشه: عربی

ابومسلم
معنی: نام رهبر سیاه جامگان که دولت بنی امیه را سرنگون کرد و بنی عباس را به قدرت رساند.
ریشه: عربی

اثیرالدین
معنی: شریف و کریم در دین، نام قصیده سرایی معروف در قرن ششم
ریشه: عربی

احمد
معنی: ستوده‌ترین؛ یکی از نامهای حضرت محمّد(ص) پیامبر اسلام
ریشه: عربی

احمدحسین
معنی: از نامهای مرکب، از احمد و حسین.
ریشه: عربی

احمدرضا
معنی: از نامهای مرکب؛ کسی که به اوصاف خشنودی و ستوده متصف است.
ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی

احمدعلی
معنی: نامی مرکب از احمد و علی.
ریشه: عربی

اختیارالدین
معنی: آن که دین او را انتخاب کرده است.
ریشه: عربی

اسدالله
معنی: شیرخدا؛ از القاب حضرت علی(ع)؛ لقب حمزه سیدالشهدا عموی پیامبر اسلام(ص).
ریشه: عربی

اسلام
معنی: نام آئین مسلمانان که آورنده‌ی آن حضرت محمّد(ص) است، دین حق؛ مسلمان شدن؛ تسلیم شدن، گردن نهادن.
ریشه: عربی

اسماعیل
معنی: پیامبر بنی اسرائیل و پسر ابراهیم نبی(ع) و هاجر
ریشه: عبری

اشرس
معنی: مرد دلاور، دلیر، نام یکی از صحابه پیامبر (ص)
ریشه: عربی

اشرف الدین
معنی: شریف‌تر در دین
ریشه: عربی

اشعیا
معنی: نجات یهوه، نام یکی از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل
ریشه: عربی

اصغر
معنی: کوچکتر، خردتر، کِهتر
ریشه: عربی

اصیل الدین
معنی: دارای اصالت در دین، نام پسر خواجه نصیرالدین طوسی
ریشه: عربی

افتخارالدین
معنی: موجب افتخار دین
ریشه: عربی

افضل الدین
معنی: برترین در دین
ریشه: عربی

اکبر
معنی: بزرگتر، مِهتر؛ سالمندتر، بزرگسالتر
ریشه: عربی

الله داد
معنی: الله (عربی) + داد (فارسی) داده خداوند
ریشه: عربی

الله نظر
معنی: کسی که نظرکرده خداست.
ریشه: عربی

اللهیار
معنی: دوست خدا
ریشه: عربی

الیا
معنی: الیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و در اسلام یکی از چهار پیامبر جاویدان
ریشه: عبری

الیاس
معنی: به معنی ایلیا، نام پیغمبری از یهود و بنی اسرائیل در زمان آخاب و ایزابل که نام وی در قرآن کریم به صورت‌های الیاس و الیاسین آمده است؛ وی یکی از چهار نبی جاویدان به شمار رفته است.
ریشه: عبری

اسم پسر مذهبی

امان الله
معنی: آن که در پناه و لطف وعنایت خداوند است.
ریشه: عربی

امرالله
معنی: فرمان خدا، دستور خدا؛ از واژههای قرآنی.
ریشه: عربی

امیر

معنی: فرمانروا، سردار و ولیعهد
ریشه: عربی

امیر ابراهیم
معنی: (عربی – عبری) مرکب از امیر و ابراهیم
ریشه: عبری

امیر ابوالفضل
معنی: نام مرکب از امیر و ابوالفضل
ریشه: عربی

امیراحسان
معنی: امیر بخشنده، امیر نیکوکار.
ریشه: عربی

امیراحمد
معنی: امیر بسیار ستوده، پادشاه و حاکم ستوده شده، فرمانده و امیر ستودنی.
ریشه: عربی

امیراسماعیل
معنی: (عربی – عبری)، نام‌ مرکب از امیر و اسماعیل.
ریشه: عبری

امیرجواد
معنی: امیر جوانمرد، پادشاه راد و بخشنده، حاکم سخی.
ریشه: عربی

امیرحسن
معنی: پادشاه خوب و نیکو، فرمانده‌ی خوب
ریشه: عربی

امیرحمزه
معنی: نام مرکب از امیر و حمزه
ریشه: عربی

امیررضا
معنی: پادشاه راضی و خشنود، فرمانده و سردار خشنود و خوشدل.
ریشه: عربی

امیرسبحان
معنی: امیر و پادشاه پاک و منزه.
ریشه: عربی

امیرسجّاد
معنی: پادشاه و امیر نمازگزار و بسیار سجده کننده.
ریشه: عربی

امیرصادق
معنی: امیر و پادشاه راستگو، حاکم درستکار، حاکم و سردار راست کردار.
ریشه: عربی

امیرصالح
معنی: پادشاه و امیر نیکو رفتار، حاکم شایسته، امیر لایق.
ریشه: عربی

امیرطاها
معنی: نام مرکب از امیر و طاها
ریشه: عربی

امیرعباس
معنی: امیر شجاع و دلاور، پادشاه و حاکم چون شیر.
ریشه: عربی

امیرعبدالله
معنی: امیر و پادشاهی که بندهی خداست.
ریشه: عربی

امیرعرفان
معنی: فرمانروای آگاه، امیر و پادشاه عارف، حاکمی که اهل شناختن حق تعالی است.
ریشه: عربی

امیرعطا
معنی: امیر و پادشاه بخشنده، پادشاه و حاکم انعام دهنده.
ریشه: عربی

امیرعلی
معنی: امیر و حاکم بزرگ و بلند قدر، پادشاه شریف و توانا.
ریشه: عربی

امیرفاضل
معنی: نام مرکب از امیر و فاضل.
ریشه: عربی

امیرقاسم
معنی: نام مرکب از امیر و قاسم.
ریشه: عربی

امیرمجتبی
معنی: نام مرکب از امیر و مجتبی؛ امیر و پادشاه برگزیده و انتخاب شده.
ریشه: عربی

امیرمحسن
معنی: پادشاه و امیر احسان کننده و امیر نیکوکار و نیکو کردار.
ریشه: عربی

امیرمحمّد
معنی: امیر بسیار تحسین شده وپادشاه ستایش شده.
ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی

مابقی در ادامه مطلب


موضوعات مرتبط: اسامی و نامهای پسر و دختر زیبای اسلامی و مذهبی
برچسب‌ها: نام پسر مذهبی , نام پسر قرآنی , اسم پسر مذهبی , اسم پسر قرآنی

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه سی ام مهر ۱۴۰۱ | 7:48 | نویسنده : علیرضا |

اسامی ایرانی

در این متن قصد داریم اسامی ایرانی رو در کنار اسامی مذهبی به شما معرفی کنیم . با ما همراه باشید

اسامی ایرانی که با الف شروع می شوند

آبان دخت : دخترآبان ، نام زن داريوش سوم
آبتين : نام پدر فريدون پادشاه پيشدادي
آتوسا : قدرت و توانمندي - دختر کورش وزن داريوش اول
آفر : آتش - ماه نهم سال شمسي
آفره دخت : دختر آتش - دختري که در ماه آذر به دنيا آمده است .
آذرنوش‌: شيرين و دل انگيز
آذين : زيور، طاق نصرة‌، تزئين ، آرايش
آراه : نام فرشته موکل روز بيست و يکم ازماه پنجم درآئين زردشت
آرزو : کام ، مراد ، معشوق ، اميد
آرش: درخشان ، آفتاب ، جد بزرگ اشکانيان - پهلوان کمانگير ايراني در لشگرمنوچهر
آرتین: عاقل و زیرک,نام پهلوان ایران در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی
آرتام:والی فریگه در زمان کوروش هخامنشی
آرتمن:نام برادر بزرگ تر خشایار شاه پسر داریوش شاه
آرشام : بسيار قوي - پدر بزرگ داريوش بزرگ هخامنشي
آرمان : آرزو - خواهش - اميد
آرمين : آرام گرفتن - پسر کيقباد پادشاه پيشدادي
آرميتا: آرامش يافته ، کلمه اي زردشتي است
آريا فر: دارنده شکوه آريائي
آريا : آزاده نجيب - يکي از پادشاهان ماد - مهمترين نژاد هند و اروپائي
آريا مهر : دارنده مهر ايران - از سرداران داريوش سوم
آرين : سفيد پوست آريائي
آزاده : دلير و بي باک ، رها
آزرم : شرم ، مهر ، محبت ، عشق
آزرمدخت : يکي از ملکه هاي ساساني
آزيتا : آزاده
آناهيتا : الهه آب
آونگ : شبنم - نام کردي
آهو: شاهد ، معشوق، يکي از همسران فتحعلي شاه قاجار
آيدا : شاد، ماه - نام تذکمنب

اتسز : لاغر و استخواني - از پادشاهان خوارزم
اختر : ستاره ، علم ، درفش
ارد : خير وبرکت ، فرشته نگهبان ثروت - نام چند تن از پادشاهان اشکاني
ارد شير : شير زيبا - اردشير بابکان بنيانگذار سلسله ساسانيان
اردوان : نام پادشاهان معروف اشکاني
ارژن : درختي با چوب بسيار سخت و محکم - نام کردي
ارژنگ : آرايش - کتاب ماني نقاش - ديوي که رستم در هفتخوان اورا کشت
ارسلان : شير، دلير و شجاع - نام پادشاه سلجوقي
ارغوان : نام درختي با گل و شکوفه هاي سرخ رنگ
ارمغان : هديه ، تحقه ، سوغات
ارنواز: نوازش شده اهورا - دختر جمشيد شاه پيشدادي
اروانه : نام گلي کوهي است - نامي کردي
استر : ستاره - بردارزاده مردخاي وزن خشايارشاه
اسفنديار : پاک آفريده شده - پسر گشتاسب که بدست رستم کشته شد
اشکان : منسوب به اشک - بنيانگذار سلطنت پارتها
اشکبوس : پهلوان کوشاني که به کمک افراسياب آمد، اما به دست رستم کشته شد
افسانه : داستان ، سرگذشت ، حکايت گذشتگان
افسون : سحر و جادو ، حيله و تزوير
افشين : با همت .
اميد : انتظار ، آرزو
انوش (‌ آنوشا ) : استوار و جاويد - دخترمهرداد ششم
انوشروان : دارنده لوح جاويدان - لفب خسرو اول پادشاه ساساني
اورنگ : عقل و کياست ، تخت پادشاهي
اوژن : شکست دهنده ، دشمن برانداز
اوستا : نام کتاب آسماني زردشت
اهورا : صاحب ، فرمانرواي دانا
اياز : بزرگ و پاينده - نام غلام ترک سلطان محمود غزنوي
ايران : محل زندگي آريائيها
ايراندخت : دختر ايران
ايرج : ياري دهنده آريائيها - پسرفريدون ، پادشاه و پهلوان ايراني
ايزديار : کسي که خداوند يار اوست

بابک : پدر کوچک ، جد اردشير ، پسر ساسان
باپوک : کولاک ، نامي کردي
باربد : پرده دار ، موسيقي دان و نوازنده دربار خسرو پرويز
بارمان : لايق - نام سردار افراسياب
بامداد : پگاه ، سپيده دم - نام پدر مزدک
بامشاد : کسي که در سحرگاهان شاد است - نوازنده مشهور دربار ساسانيان
بانو : خانم ، ملکه ، لقب آناهيتا الهه نگهبان آب
بختيار : خوشبخت ، خوش اقبال - استاد رودکي در موسيقي
برانوش : مهندس رومي که پل شوشتر را در زمان شاپور ساساني
برديا : پسر کورش و برادر کمبوجيه
برزو : بلند قامت - پسر سهراب و نوه رستم دستان
برزويه : طبيب مشهور انوشيروان و مترجم کليله ودمنه از هندي به پهلوي
برزين : بلند و تنومند - ازپهلوانان ايران - نام پسر گرشاسب
برمک : از وزيران ساساني - نام اجداد و نگهبانان آتشکده بلخ
بزرگمهر : خورشيد بزرگ - نام وزير دانشمند انوشروان ساساني
بنفشه : گلي رنگارنگ و زينتي با عمر نسبتا طولاني
بوژان : رشد کرده - نامي کردي
بويان : خوشبو - مامي کردي
بهار : شکوفه و گل - سه ماه اول سال شمسي
بهارک : بهار کوچولو
بهاره : بهاري
بهتاش : خوب ومانند
بهداد : نيک آفريده شده
بهرام : پيروز ، ايزد پيروزي درآئين زردشت ، لقب برخي از پادشاهان ساساني
بهديس : خوش رنگ ، خوشگل
بهرخ : زيبا چهره ، قشنگ
بهرنگ : خوش رنگ
بهروز : خوشبخت ، نيکبخت
بهزاد : نيک نژاد - مينياتوريست مشهور صفويان - نام اسب سياوش
بهشاد : خوشحال وشاد
بهمن : نيک انديش - برف انبوه که از کوه فرو ريزد - جانشين اسفنديار
بهناز : خوش ناز‌، باناز ، طناز
بهنام : نيک نام
بهنود : سلامت ، عافيت
بهنوش : کسي که نيک مينوشد
بيتا : بي همتا ، بي مانند
بيژن : ترانه خوان ، جنگجو - پسر گيو و دلداده منيژه

شاید به اسامی مذهبی هم علاقه مند باشید


موضوعات مرتبط: اسامی و نامهای پسر و دختر زیبای اسلامی و مذهبی
برچسب‌ها: اسامی ایرانی , اسامی جدید , نام های ایرانی , نام پسر ایرانی

ادامه مطلب
تاريخ : پنجشنبه بیست و هشتم مهر ۱۴۰۱ | 23:54 | نویسنده : علیرضا |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.