پوستر با موضوع عید غدیر خم
موضوعات مرتبط: مناسبتها
برچسبها: پوستر با موضوع عید غدیر خم , پوستر عید غدیر , دانلود پوستر با کیفیت عید غدیر خم
سرنوشت قاتلان اباعبدالله الحسین (ع) سرگذشت قاتلان کربلا
بخوانید و شما هم لعنت بفرستید بر این حرامی ها .... بر حیوانهای کثیف کوفه، شام و دشمنان امام حسین ع
دهم محرم سال 61 هجری، حادثه عظیم قیام عاشورا، شهادت حسین بن علی علیهالسلام و هفتاد و دو تن از یاران باوفای ایشان رقم خورد. قیامی که حضرت اباعبدالله(ع) برای برپایی و اقامه دین مبین اسلام، همراه خانواده خویش، حج خود را نیمهتمام رها کرد و برای ادای رسالت مهمی به سوی کربلا حرکت کرد.
افراد بسیاری در واقعه عظیم عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. آنهایی که دل در گروی محبوب حقیقی نهاده بودند، در یاری امام زمان خویش بر یکدیگر سبقت گرفته، عاشقانه از حریم ولایت و حرمت فرزند رسول خدا(ص) دفاع و حمایت کردند.
اما گروهی که فریفته مال و مقام دنیوی شده بودند در جبهه مقابل حق، ایستادند و سرنوشتی ذلتبار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند.
اکنون با استناد به دانشنامه 14 جلدی امام حسین(ع) فهرستی از اصلیترین دشمنان کاروان حسینی(ع) و چگونگی مرگ آنان تهیه در جدول زیر ارائه میشود..
| ردیف | نام | نقش وی در کربلا | سرانجام و چگونگی مرگ |
| 1 | شمر بن ذیالجوشن | نقشآفرین اصلی جنایات کربلا، صدور دستور یورش همه جانبه به امام حسین(ع) و یارانش | دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ |
| 2 | محمد بن اشعث بن قیس | نقشآفرین و فراهم کننده حوادث روز عاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند | روز عاشورا در پی نفرین امام حسین(ع) عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد |
| 3 | عبیدالله بن زیاد | در حادثه کربلا، همه جنایتها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت و بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت | چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام حسین(ع) بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد |
| 4 | یزید بن معاویه | چوب زدن بر دندانهای مبارک امام حسین(ع) | هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و صورتش همچون قیر، سیاه شد |
| 5 | سنان بن انس | نقش مؤثری در کشتن اباعبدالله الحسین(ع) داشت | زبانش گرفت، عقلش زائل شد و با وضع ناگواری از دنیا رفت |
| 6 | عمر بن سعد | مجرم شماره سوم فاجعه کربلا و فرماندهی عملیات کربلا را بر عهده داشت | به دستور مختار ثقفی به قتل رسید و سرش از تن جدا شد |
| 7 | حرملة بن کاهل | پرتاب تیر بر گلوی علیاصغر(ع) | مختار ثقفی دستور داد تا بدنش را تیرباران کنند |
| 8 | حصین بن نُمیر | فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین(ع) | ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد |
| 9 | مالک بن نُسیر کِندی | فرود آوردن ضربه بر فرق مبارک سیدالشهدا(ع) | قطع دستانش توسط همسرش و تا آخر عمر فقیر ماند |
| 10 | زرعه دامی | از قاتلان امام(ع) | هنگام مرگ از گرمای شکم و سردی پشتش صیحه میزد و میگفت به من آب دهید |
| 11 | عبدالله بن حَوزه | تیراندازی به سوی لشکر اباعبدالله(ع) | قطع پای راست او توسط مسلم بن عوسجه. اسب با حرکت تند سر او را به هر سنگ و کلوخی کوبید تا به دوزخ رفت |
| 12 | شبث بن ربعی | با شمشیر به صورت مبارک امام حسین(ع) زد | ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر رانهایش را برید تا مرد. سپس سرش را جدا کرد و جسدش را سوزاند |
| 13 | ابحر بن کعب | برداشتن مقنعه حضرت زینب(س) و کشیدن گوشواره از گوش ایشان | ابراهیم بن مالک اشتر، دست و پاهایش را قطع کرد، چشمهایش را از حدقه درآورد |
| 14 | شرحبیل | از پشت بر صورت امام حسین(ع) زد | مختار او را با آتش سوزاند |
| 15 | عمرو بن حجاج | در روز عاشورا آب را بر روی اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش بست، امام(ع) را خارج شده از دین نامید و از جمله حاملان سرهای شهداء به کوفه بود | به نفرین امام حسین(ع) گرفتار و از شدت تشنگی در بیابان هلاک شد |
| 16 | احبش بن مرثد(اخنس) | با اسب بر بدن مبارک امام حسین(ع) تاخت و عمامه حضرت را به غارت برد | پس از واقعه عاشورا وقتی در صحنه جنگ ایستاده بود، تیری از کمان، رها و به قلبش اصابت کرد و مرد |
| 17 | عبدالله بن ابی حُصین | آب را بر سیدالشهداء(ع) بست و با بیشرمی به امام گفت: ای حسین! به خدا سوگند، جرعهای از آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری | به نفرین امام حسین(ع) مبتلا و به بیماری استسقاء گرفتار شد، هرچه آب مینوشید تشنگیاش برطرف نمیشد تا اینکه هلاک شد |
| 18 | بَجدل بن سُلیم | انگشت مبارک امام(ع) را برای در آوردن انگشتر برید | مختار او را دستگیر، دست و پاهایش را برید آنقدر در خون غلتید تا به درک واصل شد |
| 19 | اسحاق بن حَیوه حضرمی | داوطلبانه بر پیکر امام حسین(ع) تاخت و پیراهن حضرت را به غارت برد | با پوشیدن پیراهن اباعبدالله(ع) به مرض پیسی مبتلا شد و موهایش ریخت، توسط مختار دستگیر شد و دستور داد بر بدنش تاختند تا به درک رسید |
لعنت بر تک تک این نکبت ها
موضوعات مرتبط: مناسبتها
برچسبها: سرنوشت قاتلان اباعبدالله الحسین , ع , سرگذشت قاتلان کربلا
(در حال جنگند و اين آرامش از سازش نيست، ماه حرام رسيده است و چون بگذرد، جنگ ادامه خواهد يافت)، سنت بود كه بر قبه ي خيمه ي فرمانده قبيله، پرچم سرخي برمي افراشتند تا دوستان، دشمنان و مردم، همه بدانند كه:(جنگ پايان نيافته است).
آنها كه به كربلا مي روند، مي بينند كه جنگ با پيروزي يزيد پايان گرفته و بر صحنه ي جنگ، آرامش مرگ سايه افكنده است.اما مي بينند كه بر قبه ي آرامگاه حسين، پرچم سرخي در اهتزاز است.
بگذار اين سال هاي حرام بگذرد! ... و امام مهدی عج بیاید ...
http://fekrehesabi.blogfa.com/
موضوعات مرتبط: جملات زیبا و جملات عارفانه ، تصویر های فوق العاده جالب ، مناسبتها
برچسبها: جملات زیبا , فلسفه پرچم سرخ گنبد امام حسین , ع , چیست
متن روضه شهادت حضرت عباس (ع)
برای آموزش مداحان
حاج مهدی سلحشور .... میرداماد ... محمد رضا طاهری
موضوعات مرتبط: متن های وبلاگ ، مناسبتها
برچسبها: متن روضه شهادت حضرت عباس , ع , حاج مهدی سلحشور , میرداماد
ادامه مطلب
سم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلّی الله علی جمیع الأنبیاء والمرسلین وصلّ علی محمّد وآله الطاهرین، ولعن علی اعدائهم .
از سنگین ترین و سخت ترین مصائب کربلا، شهادت وجود مبارک قمر بنی هاشم(ع) است. شخصیت و عظمت و شهادت او را کتاب شریف ارشاد، بحار، فرصان الإیجا، پیشوای شهیدان، مقتل مقرّم، معال بستین، کبریت احمر بیرجندی، اعیان الشیعه و منتهی الآمال و مقتل ابومخنف و منتخب تریهی نقل کردند.
امیرالمؤمنین به برادرشان عقیل که آگاه به انساب عرب بود فرمود: (اُریدُ مِنکَ أن تَختِبَ لی إمرَآةً مِن ذَوِ البُیوتِ وَ الحَسبِ وَ النَّسَبِ وَ الشُّجاعَة) علاقه دارم زنی را برای من خواستگاری کنی، خانواده دار، دارای حسب و نسب و شجاعت، (لِکَی اُسیبَ مِنها وُلدا) فرزندانی از او برای من به عمل بیاید، (یَکونُ شجاعاً أضُدا) که شجاع و قوی باشند، (یَنصُرَ وَلَدیَ الحُسَین) که فرزندم حسین را یاری کنند. (لِیُواصیهِ لِنَفسِهِ فی طَفِّ کَربلا) که عقیل حضرت فاطمۀ کلاویّه ملقب به امّ البنین را برای حضرت خواستگاری کردند. چهار پسر برای امیرالمؤمنین آورد. قمر بنی هاشم، عبدالله، جعفر، عثمان. کتاب هایی که ذکر کردم، بعضی هایشان نوشته اند وقتی قمر بنی هاشم، دیدند اکثر یاران شهید شده اند، به برادرشان فرمودند:
(یا بَنی اُمِّی) فرزندان مادرم، (تُقَدِّموا) جلو بیفتید، که من شما را ببینم که برای خدا و پیغمبرشان خیرخواهی کردید. شما که فرزندی ندارید، خیلی جوانید، (تُقَدِّموا بِنَفسی أنتُم) بشتابید جان من فدای شما باد. (فَحاموا دن سَیِّدَکُم حَتِّ تَموتوا دونَه) از آقای خودتان دفاع کنید تا جایی که در پیش روی او شهید شوید. همه با کمال میل رفتند و شهید شدند. دربارۀ مقام عباس نوشته اند: (کانَ فاضِلاً عالِماً عابِداً زاهِداً فَقیهاً تَقیّاً) او فاضل بود، عالم بود، بندۀ واقعی خدا بود، اهل زهد بود، دین شناس بود و پرهیزگار. از القاب او قمر بنی هاشم است، که نوشته اند به خاطر چهرۀ نورانی او، معنویتی از سه خورشیدی چون امیرالمؤمنین و حسن و حسین داشت، به او می گویند قمر بنی هاشم. باب الحوائج، از القاب اوست، چون هر مشکلی داری به او متوسل می شود، مشکلش آسان می شود، اگر بنا باشد آسان شود. شهید، عبد صالح، سقّا، مستجار، قاعد الجیش، حامی، معصر و ذیقم، از القاب اوست.
صدوق در کتاب خصال از زین العابدین(ع) نقل می کند که فرمود: (رَحِمَ الله أمّیَ العَبّاس فَلَقَد آثَرَ وَ عَدلا وَ فَداه أخاهُ بِنَفسِک) خدا عمویم عباس را رحمت کند که ایثار کرد، جنگ نمایانی کرد، خودش را فدای برادرش کرد. (حَتِّ قُطِعَت یَداه) تا دو دستش از بدن جدا شد. (فَعَدَّلَ اللهُ عَزَّ وَ جَل مِنهُما جَناحَین) خدا به جای آن دو دست جدا، دو پر به عمویم می دهد که در قیامت، (یَتیرُ بِهِما مَعَ المَلائِکةِ فِی الجَنَّة) با فرشتگان در بهشت پرواز می کند. و حضرت فرمود: (إنَّ لِلعَبّاس عِندَ اللهِ مَنزلَةً یَغبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهدا یَومَ القیامَة) مقامی پیش خدا برای عباس هست که همه ی شهدا روز قیامت به آن مقام غبطه می خورند. امام صادق می فرماید: (کانَ عَمُّنا عَبّاس نافِذَ البَصیرَة سَلبَ الإیمان جاهَدَ أخیهِ الحُسین وَ أبلا بَلاءَ الحَسَنا وَ مذا شَهیدا) عمویم عباس بصیرت نافذی داشت، ایمان استوار و قوی داشت، کنار برادرش جهاد کرد، جنگ نیکویی با دشمن کرد و شهید از دنیا رفت.
به خاطر این همه عظمت بود که ارشاد مفید صفحه ی هشتاد و هشت می گوید: عصر تاسوعا وقتی عمر سعد دستور حمله داد، حضرت کنار خیمه سر به زانو داشت، خواب بود که زینب کبری صیحه زد و نزد برادر آمد، عرض کرد: حسین جان صدای دشمن را نمی شنوی، نزدیک شدند. امام سر برداشت و گفت: خواهر، الان پیامبر را در خواب دیدم، به من گفت نزد ما می آیی. زینب به صورت خودش زد و ناله کرد. حضرت فرمود: خواهر ساکت باش، ناله نکن. قمر بنی هاشم گفت: برادر لشکر دشمن به سوی شما می آیند. حضرت برخاست و فرمود: (عَبّاس بِنَفسی أنتَ یا أخی) فدای تو شود جان من ای برادر، برو به سوی آن ها، اگر شود آن ها را برگردان تا فردا صبح، چرا که امشب را زنده بمانیم، (لَعَلَّنا نُصَلِّ لِرَبِّنا اللَیلَة وَ نَدعوهُ وَ نَستَغفِرُه) امشب را با نماز برای پروردگارمان و دعا و استغفار به پایان ببریم. (فَهُوَ یَعلَمُ أنّی قَد اُحِبُّ الصَّلوةَ لَه) خدا می داند که من عاشق نماز برای او هستم و عاشق تلاوت کتابش هستم و عاشق دعا و استغفار هستم. منظور از این که امام فرمود: (بِنَفسی أنتَ) من فدای تو شوم عباس، عظمت عباس درک می شود.
دایی حضرت قمر بنی هاشم که از حاشیه نشینان بارگاه دشمن بود به خیال این که به خواهرزاده هایش خوش خدمتی کند، امان نامه برایشان گرفت و با پیکی به کربلا فرستاد. قمر بنی هاشم به پیک فرمود: برو به او بگو امان خدا برای ما بهتر است و شمر وقتی پشت خیمه آمد و قمر بنی هاشم و برادرهایش را صدا زد، حضرت جواب نداد، برادرانش هم جواب ندادند. امام حسین فرمود: عباس جان هر چند هم فاسق است، او را بی جواب نگذار. بیرون آمدند گفتند: چه می خواهی؟ گفت: همگی شما در امان هستید و کسی با شما کار ندارد. هر چهار نفر گفتند خدا تو را و امان تو را لعنت کند، آیا ما امان داشته باشیم و پسر رسول خدا امان نداشته باشد؟ بحار جلد چهل و پنج و دیگر کتاب هایی که ذکر کردم، نوشته اند: وقتی غربت و تنهایی برادر را دید، پیش حضرت آمد گفت: (هَلّی مِن رُخصَة) به من اجازه می دهید به میدان بروم؟ (فَبَکی الحُسَین بُکاءً شَدیدا) امام حسین گریه ی سختی کردند.
(ثُمَّ قالَ یا أخی أنتَ صاحِبُ لِوایی) برادر، تو صاحب پرچم منی، اگر تو بروی شیرازۀ کار از هم می پاشد، جمع ما متفرق می شود، عمارت زندگی ما خراب می شود. (یَعولُ جَمعُنا إلی الشِّطاط، عِمارَتُنا تَنبَعُ إلَی الخَراب) بعد فرمود: عباسم، (فَطلُب لَهؤلاءِ الأطفال قَلیلاً مِنَ الماء) کمی آب برای این بچه ها بیاور. قمر بنی هاشم آمدند مقابل لشکر، لشکر را موعظه کردند، از عذاب خدا ترساندند. سودی نکرد به مردم. (فَرَجَعَ إلی أخیه) برگشتند به طرف حضرت حسین. (فَسَمَعَ الأطفال یُنادون العَطَش العَطَش) شنیدند این بچه ها دارند فریاد می زنند: العَطَش، العَطَش. سوار یک مرکب شد، نیزه ای به دست گرفت، مشک به دوش برداشت، حمله کرد به دشمن، هشتاد نفر را کشت، تا خودش را به آب رساند. این جا نهایت مواسات را به خرج داد. نهایت جوانمردی را نشان داد. (فَلَمّا أرادَ أن یَشرِبَ غُرفَةً مِنَ الماء) می خواست کفی از آب را بخورد. (ذَکَرَ عَطَشَ الحُسین وَ أهلِ بَیتِه) به عطش ابی عبدالله و اهل بیتش توجه کرد، (وَ قال وَ اللهِ لا أشرِبُهُ) به خدا سوگند نمی خورم، (وَ أخِ الحُسین وَ عَیالِهِ وَ أطفالِهِ عَطاشا) برادرم حسین و زن و بچه اش و اطفالش تشنه باشند، (لا کانَ ذلِکَ أبدا) ابداً چنین چیزی ممکن نیست که من لب به آب بزنم. مشک را پر کرد، روی شانه ی راست انداخت، به سوی خیمه حرکت کرد. ولی از هر طرف او را احاطه کردند و از همه طرف به او تیراندازی شروع شد. نوشتند: در حدّی که زره او مانند خارپشت پر از تیر شده بود.
زین ابن ورقاع و حکیم ابن تفیر کمین کردند و از پشت یک درخت خرما، دست راستش را قطع کردند. به سرعت شمشیرش را داد به دست چپ، بند مشک را به شانۀ چپ انداخت و فریاد زد: (وَ اللهِ إن قَطَعتُموا یَمینی إنّی اُحامی أبداً عَن دینی، وَ أن إمام الصّادِقِ الیَقینی نَجعِل نَبّیٍ طاهِرِ الأمینی) به همین حال به جنگ ادامه داد تا ناتوان شد. نوفل ازرقی و حکیم ابن تفیر کمین کردند و دست چپش را هم قطع کردند. که فریاد زد: (یا نَفس لاتَخشیَ مِنَ الکُفّاری وَ أبشَری بِرَحمَةِ الجَبّاری) تو داری در راه حسین کشته می شوی، من تو را به رحمت خدا بشارت می دهم، هیچ واهمه نداشته باش. ولی در عین حال شاد بود. خوشحال بود که آب دارد و می تواند به خیمه ها برساند، ناراحت دو دستش نبود. ولی نوشته اند: در این حال تیری به مشک خورد، همۀ آب ها ریخت، در جا تیر دیگری هم به سینۀ او زدند، عمودی از آهن به فرقش زدند که دیگر طاقت سواری نداشت. از بالای اسب روی زمین افتاد. (صاحَ إلی أخیهِ الحُسین أدرِکنی) اولین باری بود که حضرت را به عنوان برادر خطاب قرار داد. امام به سرعت آمد و او را با دست بریده و فرق شکافته و بدن قطعه قطعه دید، فریاد زد: (ألانَ إن کَسَرَ) برادر کمرم شکست (وَ غَلَّت حیلَتی) چاره ام کم شد.
(وَ نَقطَعَ رَجائی) امیدم برید، (وَ شَمُطَ بی عَدوّی) حالا دیگر دشمن مرا زخم زبان می زند، (وَ الکَمَهُ قاتِلی) غصۀ تو تا غروب امشب، اگر این مردم مرا به شهادت نرسانند، مرا می کشد. لشکر با آمدم امام پا به فرار گذاشتند. امام فریاد زد: (أینَ تَفرّون) کجا فرار می کنید؟ (وَ قَد قَتَلتُم أخی) شما که برادر مرا کشتید، (أینَ تَفرّون) کجا فرار می کنید شما که نیروی مرا در هم شکستید؟ چون بدن عباس را قطعه قطعه کرده بودند، نتوانست بدن را حرکت دهد. از آن طرف نوشتند: دیگر سوار بر مرکب نشد، انگار طاقت نداشت، عنان مرکب را به دست گرفت، به سوی خیمه ها حرکت کرد، وقتی زنان و دختران دیدند دارد می آید، از همه زودتر سکینه به جانب ابی عبدالله آمد، عنان اسب پدر را گرفت، گفت: (أبَتا هَلَ لکَ عِلمٌ بِعَمّی العَبّاس) از عمویم عباس خبر داری؟ او به من وعده ی آب داد، عادتش هم خلف وعده نبود، پدر آیا خود او آب خورد؟ امام با شنیدن سخنان سکینه گریه کرد، فرمود: دخترم عباس را کشتند.
وقتی زینب خبر قتل برادر را شنید فریاد زد: (وا أخاه، وا عَبّاسا، وا غِلَّتُ ناصِرا، وا ضَیعَتاهُ مِن بَعدِک) وای برادرم، وای عباسم، وای از کمی یار، وای از تلف شدن بعد از تو. در بعضی کتاب ها دارد: کنار بدن وقتی نشست، (أخَذَ الحُسین رَأسَه) سرش را به دامن گرفت. (وَ وَضَعَهُ فی حِجرِه) آن فرق شکافته را روی دامن گذاشت و خون از دو چشم عباس پاک کرد. نفسی مانده بود برای قمر بنی هاشم که همان نفس را هم خرج گریه کرد. امام حسین فرمود: (ما یُبکیک) چرا گریه می کنی؟ برای چه گریه می کنی؟ عرض کرد: (یا أخی یا نورَ عَینی وَ کیفَ لا أبکی) برادرم، نور چشمم، چرا گریه نکنم؟ (وَ مِثلکَ الان جِئتَنی وَ أخَذتَ رَأسی عَنِ التُّراب) تو آمدی الان سر مرا از روی خاک برداشتی، (فَبَعدَ ساعَةٍ مَن یَرفَعُ رَأسَک) اما ساعت دیگر که خودت شهید می شوی، چه کسی سر تو را از روی خاک بر می دارد و چه کسی خاک از صورت مبارک تو پاک می کند. گفت و به شرف شهادت نائل شد.
موضوعات مرتبط: مناسبتها
برچسبها: متن فارسی و عربی روضه ماه بنی هاشم حضرت ابالفضل ال
دستی افتاد ز تن، دست دگر یاری کن
گرچه بی تاب شدی خوب علمداری کن
مشک! نومید مشو، تا به حرم راهی نیست
تو در این معرکه ی درد مرا یاری کن
تیر! در چشم برو، لیک سوی مشک میا
به هوای سر زلفش تو هواداری کن
تیر بر مشک نه، بر این جگر تشنه نشست
عشق! ساکت منشین با دل من زاری کن
چشم! دیدی علم و مشک به خاک افتادند
قطره ی اشک تو در غربت من جاری کن
بانوی تشنه لبان! دست روی سینه مَنِه
لااقل بهر من سوخته دل کاری کن
آب را تا به در خیمۀ اصغر برسان
بعد آن بر من بی دست عزاداری کن
از خیمه ها شده ای احتیاط کن
اوجی گرفته ای و به طوبا رسیده ای
هم قد مرتضی شده ای احتیاط کن
مهتاب روی شانه تو و آب زیر پات
یک دست تا خدا شده ای احتاط کن
یک ان یکاد نذر خودت کن برادرم
خیلی گرانبها شده ای احتیاط کن
یک لشگر آمده که بگیرد تو را ز من
از بس که دلربا شده ای احتیاط کن
دستت که قطع شد همگی جنگجو شدند
حالا که جدا جدا شده ای احتیاط کن
ای وای حرمله سر زانو نشسته است
مقصود تیرها شده ای احتیاط کن
هر چند که دیر کرد برمیگردد
نومید از او نگرد برمیگردد
اینقدر رباب بر سر و سینه نزن
چون قول که داد مرد برمیگردد
چون کوه دلت قرص که گرم است دلم
با آبِ زلال و سرد برمیگردد
دستش برسد به آب و آبی به لبش
اصلا ورق نبرد برمیگردد
جانم فدای تو به فداكاری ات قسم
بر خونِ از دو چشم تر و جاری ات قسم
دستت قلم شده ست به فكر علم نباش
من از تو راضی ام به علمداری ات قسم
ماهِ قبیله ام ز چه شق القمر شدی؟
حرفی بزن به زخم ِ سر ِ كاری ات قسم
من غُصه ی تو و تو غم ِ مشك میخوری؟
كافیست حرفِ آب به غمخواری ات قسم
حتی اگر به دشت لبت آب میرسید
حرفی نمیزدم به وفاداری ات قسم
ای باوفا فدای وفایت ز جا مخیز
افتاده نیز یاوری، بر یاری ات قسم
(هانی امیر فرجی)
در علقمه صدایِ دو مادر به تو رسید
شرمندگی من دوبرابر به تو رسید
باب الحوائج ِ همه یِ خیمه هایِ من
سقایی حریم ِ پیمبر به تو رسید
من تشنه یِ دوباره برادر شنیدنم
حالا صدا بزن كه برادر به تو رسید
از دست دادنِ تو مرا ورشكست كرد
باشد، ولی شفاعت محشر به تو رسید
فهمیده اند كشتن تو كشتن من است
بیهوده نیست اینهمه لشگر به تو رسید
نذرت قبول، خوب فدایِ علی شدی
هر كینه ای كه ماند ز خیبر به تو رسید
فرقَت عمود خورد، عمودِ حرم شكست
ارثِ سر ِ شكسته یِ حیدر به تو رسید
وقتی سر ِ تو بند نشد رویِ نیزه ها
بی معجری به خیمه و معجر به تو رسید
قبر تو كوچك است، گناهِ رباب چیست؟!
میگشت در پی ِ علی اصغر به تو رسید
وقتی شهیدها سرشان رو به نیزه شد
تنها سر ِ تو بود به پهلو به نیزه شد
موضوعات مرتبط: مناسبتها ، شعرهای زیبا
برچسبها: اشعار تاسوعا , شعر نوحه برای حضرت عباس , شعر در مورد ابالفضل ع , شعر زمینه واحد و شور
روضه های آقای سماواتی :
روضه اهل بیت (علیهم السلام) / حجم 0.7 مگابایت
روضه علی اصغر (علیه السلام) / حجم 2.8 مگابایت
روضه آمرزش گناه / حجم 0.7 مگابایت
روضه امام علی (علیه السلام) / 2.3 مگابایت
روضه امام حسن (علیه السلام) / 1.4 مگابایت
روضه امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) / حجم 0.69 مگابایت
روضه امام حسین (علیه السلام) / 0.59 مگابایت
روضه حضرت قاسم (علیه السلام) / 1.7 مگابایت
روضه حضرت زینب (سلام الله علیها) / 1.3 مگابایت
روضه حضرت زین العابدین (علیه السلام) / 1.7 مگابایت
روضه امام علی (علیه السلام) / 2.1 مگابایت
روضه امام حسن (علیه السلام) / 0.9 مگابایت
روضه امام حسین (علیه السلام) / 0.54 مگابایت
موضوعات مرتبط: حاج مهدی سماواتی و مناجات ها و مداحی های زیبا ، مناسبتها ، مداحی های مرتبط دیگر
برچسبها: دانلود روضه های حاج مهدی سماواتی , روضه اهل بیت , ع , روضه علی اصغر



