اسم دختر مذهبی نام پسر قرآنی دانلود

یک شب شیخ ابوالحسن خرقانی به نماز ایستاده بود که ندایی آمد که: ای

ابوالحسن! می خواهی راز تو را بر خلق اشکار بنمایم تا تو را سنگسار

نمایند؟!!

شیخ پاسخ داد : خدایا !!

                      می خواهی آن چه از بخشندگی و کرم تو می دانم به خلق

                                          گویم تا دیگر کسی  سجده ات ننماید!!!

جواب آمد که نه از تو ؛ نه از من. تو به کار خود مشغول شو و من به کار خود.

آخه هر چی بیشتر روی اونها فکر می کنی انگار بیشتر معنی اونها با دلت بازی می کنه و ...

حضرت علی (ع)
عاقلترین مردم کسی است که در مجازات کردن نادان از سکوت فراتر نرود

حضرت علی (ع)
در عجبم از مردمی که به دنبال دنیایی هستند که روز به روز از آن دورتر میشوند و غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزدیکتر میشوند

سخن1- اگر ما به قدر ترسیدن از یک عقرب، از عِقاب خدا بترسیم، عالَم اصلاح می شود.

سخن2- تو برای خدا باش، خدا و همه ملائکه اش برای تو خواهند بود. «مَن کانَ لله، کان الله لَه» 

سخن3- سعی کنید صفات خدایی در شما زنده شود؛ خداوند کریم است، شما هم کریم باشید. رحیم است، رحیم باشید. ستاّر است، ستار باشید.
 
سخن4- دل جای خداست، صاحب این خانه خداست. آن را اجاره ندهید. 

سخن5- کار را فقط برای رضای خدا انجام دهید، نه برای ثواب یا ترس از جهنّم. 

سخن6- اگر انسان علاقه ای به غیر خدا نداشته باشد، نفس و شیطان زورشان به او نمی رسد. 

سخن7- اگر کسی برای خدا کار کند، چشم دلش باز می شود. 

سخن8 - اگر مواظب دلتان باشید و غیر خدا را در آن راه ندهید، آنچه را دیگران نمی بینند شما می بینید. و آنچه دیگران نمی شنوند، شما می شنوید. 

سخن9- هرکاری می کنید نگویید: "من کردم"، بگویید: «لطف خداست». همه را از خدا بدانید. 

سخن10- نفس امّاره را مهار کنید و با آن مخالفت کنید. 

سخن11- به سادات احترام بگذارید، و آنان را در هر مرتبه و منزلتی هستند گرامی بدارید.
 
سخن12- انسان هرقدر به دستورات پروردگار عمل کند، به همان اندازه به خدا نزدیک می شود.

http://mohamadhamid.blogfa.com/

پندها و نصايح مقام معظم رهبري به زوج‌هاي جوان رو بخونید .... خیلی بدردتون میخوره ...

واقعا تاسف داره اگر ما  مشرف نشیم .... خیلی نباید سخت باشه ... نظر ما چیه ؟

پرتو ۴

از دوستان بود....... روزی  گرفتار چند جوان شرور شد .. بی تقصیر ... انگار اون چند نفر دوست داشتند با کسی درگیری ایجاد کنن.. تا از دور متوجه شدم ... چون می شناختمش به کمکش شتافتم ... مسیر دور بود ... هر چه می رفتم نمی رسیدم ... این چند دقیقه در بین راه که در حال دویدن بود می سوختم .... 

هم برای اینکه نمی رسم کمک کنم به دوست..... هم صحنه ای از کربلا یادم اومده بود که پاهام رو بی حس کرده بود برای دویدن .. صحنه ای که حضرت علی اکبر.. تک و تنها.. در بین میدان هی می گفت " الله اکبر" و هزاران گرگ دور و برش ریخته و از کنار خیمه ها عمویش عباس "یل دریا دل ... پسر امیر عرب.... ثانی حیدر .... دارد با چشمان تیزبین و نافذ خود می بیند و نمی تواند کاری بکند حتی نمی تواند یک نیزه را از علی دفع کند .... باید جای من می بودی تا حال عباس ع را بفهمی ... برای یک مرد خیلی سخت است که با وجود داشتن توانایی نتواند به دوست و نزدیکش کمک کند .. دندان ها را بر هم می فشارد ... از درون خرد میشود ... لذا نمی دانم حضرت عباس ع وقتی علی اکبر عمود خورد چه حالی شد ....

فقــــــــــــــــــــط !  فقط می دانم انقدر جانش به لبش رسیده بود بخاطر قاسم و علی اکبر ع که تا حضرت رقیه س آمد با مشک به سمتش ... نرفت به طرف میدان ... پرواز کرد ... اصلا اگر نمی رفت دق می کرد ... باید جای من باشی تا بدانی .. اصلا می دانی عباس ع چرا دستش قطع شد ... اخر به نفسش نهیب زد .... ای نفس تو که برای علی اکبر نتوانستی کاری کنی یا قاسم ع... ولی باید حداقل  مشک آب را به خیمه ها به رقیه شان برسانی ولو بند بندت قطع گردد....

 لذا حواسش به شمشیر و نیزه اش نبود تا بجنگد .... فقط حواسش به مشک بود ... با دست و لب و چشم و همه اعضای وجودش مشک را چسبیده بود لذا من می گویم در اخر که زبانم لال عمود بر روی ماه خورد ....خم شد روی مشک ....گفت بگذار تا بدنم نیزه زار تیرها شود ولی وقتی برادر بالای سرم می آید مشک را ببیند و لااقل اگر قطره آبی در مشک سوراخ مانده به لب های داغ رقیه خاتون برساند ......  وای از چشمان نافذ مولایم ابالفضل ع ....

عباس جان! برگرد.... برگرد به خیمه ..  که مولایت حسین ع از طرف رقیه پیغام رسانده که دیگر آب نمی خواهد .... فقط چشمان تو را می خواهد ... چون ای ماه اگر تو نباشی خیمه ها شب است و شب ...

من می گویم اگر هم قطعه قطعه ای اعجاز کن .... روی دو کنده زاو بنشین تا برادر که می آید ...قد کمان برنگردد... تو که حسین را می شناسی ... اگر ماه روی تو را نبیند خوابش نمی برد ... آخر تو عزیز کرده زهرایی س ... راستی عباس جان شنیده ام در دم آخر مادرت زهرا س را هم بالای سرت دیده ای. فقط به حسین ع که می آید نگو که باز قامت مادر هم کمان است ... چون مولایم حسین ع بعد از تو... بعد از تو عمود خیمه هاست و نباید قد کمان باشد ... چون رقیه ... می میرد

 خدایا ! به حق چشمان نافذ عباس ع مریضان شیعه و خصوصا مریض منظور رو شفای عاجل عنایت بفرما...

دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد...

چشم حرامی با حرم روبرو شد...

آب به خیمه نرسید هم نرسید ....

 فدای لبت آغا ..

هنوز که هنوز است خاک کربلا معطر از بوی عطر یاس گونه

 کاروان حسین ع است

روزشمار هفنه بسیج 

سه شنبه  91/8/30

روز حضرت عبدالله ابن الحسن ، الگوی شجاعت بسیجی

چهارشنبه   91/9/1

روز حضرت قاسم بن الحسن (ع) ، الگوی نوجوانان بسیبجی

پنج شنبه ۹۱/۹/۲

روز حضرت علی اصغر (ع)، الگوی ایثار بسیجی

جمعه  91/9/3

روز علی اکبر(ع) ، الگوی جوانان منتظر بسیجی

شنبه ۹۱/۹/۴

روز حضرت ابوالفضل العباس  (ع) ، الگوی بصیرت و لایی بسیجی

یکشنبه ۹۱/۹/۵

روز اباعبدالله الحسین (ع) ، الگوی شهادت طلبی بسیجی

دوشنبه ۹۱/۹/۶

http://asemanaiha.blogfa.com/