مادر شهید میگفت: بعداز شهادت تك دختر شهید خیلی بیقراری میكرد.هی میرفت قاب عكس بابا را بغل میكرد و گریه میكرد وقتی جواب نمیگرفت میومد پیش من گریه میكرد... یه شب كه دیگه از گریه اش به تنگ اومدمو عصبانی شدم آروم به صورت دخترم زدم میگفت دختر دوید رفت داخل اتاقش و گفت مادر بخدا دیگه گریه نمیكنم .صبح بیدارشدم هرچی دختر را صدا زدم جوابی نداد. درب اتاقش را باز كردم پتو را از روش برداشتم دیدم قاب عكس بابا را گرفته تو آغوشش و اینقدر تا صبح گریه كرده تا دق كرده از داغ بابا ...

http://azadeh14.blogfa.com/
برچسبها: و اما شهید , مادر شهید , دختر شهید , شهادت
تاريخ : شنبه سوم تیر ۱۳۹۱ | 11:20 | نویسنده : علیرضا |


